سه شنبه, ۴ آبان ۱۴۰۰، ۱۲:۵۹ ب.ظ
طفلِ دل
باید برای طفل دلم مادری کنمگهوارهای بسازم و پر گستری کنم
در چار لٰای چٰامه و قُنداق قصههالالاییاش بخوانم و خواب آوری کنم
تا خواب نازِ کودکِ جانم شود عمیقتقریرِ حالِ قصهٔ شاه و پری کنم
از شرم عاشقان و نگاه و نجابتشنجوای عشق تازهای از دلبری کنم
یا تکه تکههای دلم را به بند و بستمرهم زصبربندم و تاب آوری کنم
شاید سبد ببافم و بسپارمش به رودخود را غریق برکهٔ بی باوری کنم
شاید به کوه بردم و با مرغ کوه قافعهدی دوباره از پی جان پروری کنم
مبهوت قصهام که چه کردهاست با دلمآن کس که گفت مُهرهٔ دل گوهری کنم
ساغر شکست و خمره دل را به خون کشید نفرین به هرچه حیله و بازیگری کنم
در جستجوی آب، سَرابم اگر فریفتباید دوباره هرولهای هاجری کنم
کنعان نشینِ کلبه احزان دلِ من استباید به مصرِگم شدهاش رهبری کنم
ای آخرین سرودهٔ بیتابیِ دلم مرگم امان دهد که تو را یاوری کنم
آهسته گریه میکند این جا کسی چو منباید برای طفلِ دلم مادری کنم
#فرشیدفلاحی ۱۴۰۰/۷/۲۰#انجمنشاعران طالقان
۰
۰
۰۰/۰۸/۰۴ دختر دریا...
ادامه مطلبما را در سایت دختر دریا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : bshaeranetaleghan0 بازدید : 84 تاريخ : سه شنبه 14 تير 1401 ساعت: 17:43