❇️انکار،اصرار وقتى تمام لحظه ها بر من محاط اندتصویرِ امنِ دستهایت در سرم هستمن انقراضِ نسلِ زنهای نجیبموقتى نشیبِ سینه ات در خاطرم هست آن شب هزاران پاى رفتن در تنم بود برطبقِِ عادت،عاشقت بودم به تکرارحالا کفن کن خاطراتم را،بمیرانتو مردِ انکارى و یک زن مردِ اصرار زن با قدم هایى که برعکسِ خودش بودسلانه سلانه تنت را زیرورو کردوقتى لبانت بر لبش لغزید،گم شد, ...ادامه مطلب